گفتوگوی اختصاصی وزیر اطلاعات با روزنامه ایران
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۴۹۸۱۵
به گزارش ایرانآنلاین حجتالاسلام والمسلمین خطیب در گفتو گو با خبرنگار روزنامه ایران به سوالاتی درباره وقایع اخیر کشور و نقش عوامل بیگانه در این حوادث پاسخ داد که مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید:
این روزها بعضی موضعگیریها از مقامات غربی دیده میشوند که به نظر میرسد در حد لزوم به آنها پاسخ داده نمیشود.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اتفاقاً علت خیلی واضح و به اصطلاح «رو» است. علت در رفتار و گفتار برخی رهبران غربی است. گاهی اقدامات و موضعگیری آنها چنان سبک است که شما شگفت زده میشوید یا در شأن خود نمیبینید که با چنین پدیدهای طرف شوید. همچون زمانی که در خیابان یک معتاد متجاهر ژولیده آلوده خیابانخواب به شما ناسزا بگوید. آیا شما حاضرید با او طرف شوید؟
ممکن است مثالی بزنید؟
متأسفانه نمونه زیاد شده است. مثلاً اخیراً رئیس جمهور لــوده یکی از کشورهای سابقاً تراز اول اروپایی با یک زن از همان مدل معتادان متجاهر آلوده خیابانی ملاقات کرد و سخنانی که آن زن لوده سیاسی در دهانش گذاشت را تکرار کرد واقعاً قابل مطالعه و تأمل است که بر آن دولت چه گذشته که از میزبانی افتخار آمیز و تاریخی رهبران بزرگ عدالت طلب و آزادی خواه و تاریخساز جهان همچون حضرت امام خمینی(ره) به پایگاه اراذل و اوباش آلوده تبدیل شده است؟
شما شخصیت و سوابق آن زن را مرور کنید کسی که بر اساس مدارک فاش شده آشکار و اسناد پنهان مزدور و متکدی سرویسهای اطلاعاتی امریکا است، امروز بـا بالاترین مقام رسمی یک کشور سابقاً تراز اول اروپایی ملاقات میکند و سخنان سخیف خود را در دهان آن مقام میگذارد یا صدراعظم یک کشور دیگر سابقاً تراز اول اروپایی را میبینید که چقدر خام و به دور از واقعیتهای کشور ما دهان باز میکند و هر آنچه را که دیگران القا کردهاند بیرون میریزد یا نخست وزیر نپخته کانادا را میبینید که در توئیتی عین ادعای بیپایه ضد انقلاب فراری را تکرار و ادعا میکند که 15 هزار نفر در جریانات اخیر ایران به اعدام محکوم شدهاند! 15 هزار نفر!!
یعنی لازم نیست یک نخستوزیر، آمار دقیق اعدامیهای ایران را داشته باشد؛ کافی است مختصر عقلی داشته باشد تا چنین ادعای هجوی نکند. پس از آن حدود 12 ساعت طول میکشد تا آدم مطلعی پیدا شود و به او تذکر دهد و با محرز شدن بیپایگی و سبکی این ادعا و خطر سلب اعتبار باقیماندهاش (اگر اعتباری برایش باقی مانده باشد) مجبور بـه حـذف آن توئیت سخیف میشود. آیا این رفتار در تراز رهبری یک کشور بزرگ است؟
شما برای برخی کشورها از لفظ «سابقاً تراز اول» یاد کردید؛ چرا؟
برای اینکه آن کشورها روزگاری کشورهای اثرگذار و تعیین کنندهای بودند و رهبران اثرگذار و تعیین کنندهای در معادلات جهانی داشتند و این موضوع فارغ از ارزشگذاری خوب و بد و نوع اثرگذاری آنها است.
شما میبینید نام برخی رهبران حتی معاصر آلمان و فرانسه در تاریخ اروپا، ماندگار شده (تأکید میکنم فارغ از ارزشگذاریها).
اما آن نامها را مقایسه کنید با برخی رهبران نپخته فعلی آن کشورها. فاصله نجومی است. شما در گذشته میبینید برخی رهبران کشورهای اروپایی نسبت به استقلال کشورشان از ایالات متحده و حتى استقلال اروپا از امریکا نظریهپردازی میکردند و تعصب داشتند.
حالا مقایسه کنید مثلاً با رئیس جمهور فعلی فرانسه که دیگر لازم نیست رئیس جمهور امریکا به او خط کاری دهد، بلکه یک منبع آلوده دست چندم اطلاعاتی سازمان سیا به او دیکته میکند که چه بگوید و چه موضعی بگیرد! اینها دیگر آن رهبران مستقل و مقتدر کشورهای درجه اول اروپایی نیستند.
این کشورها با چنین رهبران و با این گونه سیاستهای دنبالهروانهای، عملاً به دنباله صهیونیستها و امریکا تبدیل شدهاند، گرچه هر از چندی تلاش میکنند با یک ژست یا یک عبارت یا یک بازی دیپلماتیک، علایم حیاتی از استقلال خود مقابل امریکا نشان دهند اما علایم کاملاً مصنوعی و پوچ هستند.
غیر از نوع برخوردشان با ج.ا.ا چه مصداق بهروزی از دنبالهروی آنها از امریکا دارید؟
یکی از مصادیق ماجرای اوکراین است، در این موضوع اروپاییها برای بازی امریکایی - انگلیسی- صهیونیستی هزینه سنگینی دادند و هزینههای سنگینی هم در پیش دارند.
اینها با فشار امریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی در دنبالهروی از آنها وارد مناقشهای شــدند کـــه مناقشه آنها نبود؛ اما هزینهاش از جیب مالیات دهندگان اروپایی و بویژه آلمانی و فرانسوی پرداخت میشود و تازه اکنون ابتدای پیامدها برای اروپا است و هنوز زمستان اروپا شروع نشده است و در ابتدای راه است که برخی مقامات اروپایی میگویند «مردم در زمستان آتــی بـایـد بـیـن غذا و گرما یکی را انتخاب کنند!»
حتی ذخایر راهبردی و نظامی آنها در این جنگ هزینه شده است یا هزینه مهاجرت و پشتیبانی نظامی و تدارکات این جنگ به عهده کشورهای اروپایی است که اخیراً فریاد مردم آنها بلند شده است. این یعنی اینکه امریکاییها عملاً اروپا و مشخصاً فرانسه و آلمان را گروگان گرفتهاند.
این سخن بنده صرفاً تحليل مشاهدات آشکار نیست بلکه اطلاعات پنهان ما نیز گویای نوعی اسارت اروپا توسط امریکاست. ما اسنادی داریم از نحوه مواجهه امریکا حتی با فرانسه و آلمان و نیز از نحوه مدیریت روابط برخی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با اروپا توسط امریکا.
ما سند داریم از امر و نهی به برخی کشورهای نفتخیز خلیج فارس توسط امریکا که حوزه روابط اقتصادی، نظامی و خریدهای تسلیحاتی آنها از کشورهای مختلف، از جمله آلمان و فرانسه را مشخص میکند. صراحتاً برای روابط آنها با اروپا مرز و سقف تعریف میکنند.
حتی در مواردی به آنها میگویند به اروپاییها چه جوابی بدهند! اروپاییها هم کاملاً از این وضعیت بی اطلاع نیستند اما دیگر آن رهبران گذشته اروپا حضور ندارند که مقابل افزونطلبیهای امریکا ایستادگی کنند.
آیا شما معتقدید که افزونطلبیهای امریکا و حتی رژیم صهیونیستی بر بروز چالشهای اجتماعی در اروپا تأثیر داشته؟
بیشک چنین است. در پاسخ قبلی عرض کردم که ما سند داریم از محدودسازی روابــط اقتصادی کشورهای ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس با برخی کشورهای اروپایی. خب این قبیل مداخلات به این منطقه محدود نمیشود و قطعاً تأثیر منفی بر اقتصاد و مردم اروپا میگذارد.
الان اضافه میکنم ما اخبار پنهانی داریم از قضاوتهای برخی اروپاییها نسبت به عملکرد امریکا و رژیم صهیونیستی و تأثیرات منفی آنها بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی اروپا. مـا عـين برخی از اطلاعات و بعضی از قضاوتهای پنهان اروپاییها را داریم. آنها متأسفانه جرأت و شهامت بیان آشکار آن را ندارند.
در مورد ادعای نقض حقوق بشر در ایران آیا شما هم مصادیقی از نقض حقوق بشر در اروپا دارید؟
فراوان داریم. در برخی از کشورهای اروپایی که ادعای حقوق بشری دارند، موارد زیادی از نقض حقوق بشر به صورت آشکار مشاهده میشود که گاهی در رسانههای خودشان هـم بـه آنها اشاره میشود، از جمله این موارد: محروم نمودن مسلمانان از برخی آزادیهای فردی و اجتماعی، ممانعت از تحصیل دختران محجبه، هتک حرمت مساجد، بدرفتاری با رنگین پوستان و ضرب و شتم و حتی قتل آنها توسط پلیس، اعمال شرایط تحقیرآمیز و غیر بشری و نقض حقوق مهاجران و دهها مصداق دیگر که نشانگر نقض صریح حقوق بشر در کشورهای اروپایی و امریکا میباشد.
همچنین، عربدههای حقوق بشری آنها در همین قرنهای اخیر با کشتار مردم کشورهای مختلف در جنگهای جهانی و کشتار مردم آفریقا و آسیا به منظور غارت ثروتها و منابع طبیعی آنها و امثال آن را براحتی میتوان راستیآزمایی کرد. به عنوان مثال، در مورد نسلکشی در کانادا و آفریقا چه کسی پاسخگوست؟ چند صدهزار نفر است؟
پیرامون چالشهای داخلی این مدعیان، شما میبینید آلمان به طور روزافزون مواجه با چالشهای ناشی از کمبود سوخت و افزایش قیمت آن است و تظاهرات موسوم به «دوشنبههای اعتراض علیه دولت آلمان» است و دهها هزار نفر در اعتراض به عملکرد ضعیف دولت آلمان و نارضایتی گسترده درخصوص مسائل مربوط به سوخت، رفاه، مسکن و... در اعتراضات حضور مییابند.
دولت آلمان هم که ایران را متهم به خشونت میکند در بیش از ۱۲ شهر آلمان، اقدامات قهری علیه معترضین به انجام رسانده و نیروهای پلیس فدرال خود را برای خاموش کردن معترضین به میدان آورده است.
علاوه بر آن، مواردی از قبیل: بیعدالتی تحصیلی نسبت به دانش آموزان خارجی مقیم آلمان، نژادپرستی در حوزه اشتغال (بویژه نسبت به بانوان محجبه)، بحران کودکان فقیر در این کشور، تضییع حقوق و دستمزد زنان شاغل و... از دیگر موارد نقض صریح حقوق بشر در این کشور است.
شما میتوانید به اقدامات ضدانسانی آلمان در جنگ نابرابر ایران و عراق و ارسال جنگافزارهای شیمیایی به حکومت دیکتاتور عراق برای سرکوب مردم مظلوم ایران و عراق اشاره کنید.
دولت کانادا در حالی در مسائل ایران دخالت میکند که عملکرد ضعیف و دنبالهروانه آن از امریکا و انگلستان از سوی نخست وزیر آن، اعتراضات و نارضایتیهای فراوانی در آن کشور موجب شده است.
به طوری که هزاران نفر از اعضای اتحادیه کارمندان عمومی کانادا و کارمندان حوزه آموزش (معلمان) در شهر تورنتو تظاهرات گسترده برگزار کردند. مهمتر از آن، تجمعات سال گذشته کامیونداران کانادا بود که موجب شد جاستین ترودو (نخست وزیر) به همراه خانوادهاش به مکانی مخفی منتقل شوند! پلیس برای متفرق کردن معترضین در اتاوا از سلاح صوتی برد بلند LRAD استفاده کرد که صدمات مغزی و شنوایی در پی داشت.
فرانسه نیز چند سال است گرفتار اعتراضات موسوم به جلیقه زردها است و به جای حل مشکل، به قتل و جرح معترضین میپردازد.
علاوه بر آن متعاقب جنگ روسیه و اوکراین و افزایش بی سابقه نرخ تورم در اروپا و مشخصاً در فرانسه، اعتراضات خیابانی به وضعیت اقتصادی فرانسه و عملکرد ضعیف دولت مکرون افزایش داشته است.
تجمع کمسابقه ۸۰ هزار نفری مخالفین دولت علاوه بر تجمعات جلیقه زردهاست. از سوی دیگر حزب متبوع رئیس جمهور فعلی فرانسه، پیروزی ضعیفی در انتخابات مجلس ملی فرانسه در ابتدای سال جاری داشت و از این لحاظ بشدت تحت فشار احزاب مخالف است.
علاوه بر آن، حمایت صریح فرانسه از صدام در جنگ علیه ایران و ارائه تسلیحات شیمیایی و هواپیماهای میراژ به رژیم عراق، حمایت گسترده از گروهک تروریست منافقین، پرونده خونهای آلوده و جاسوسی علیه ملت ایران، از دیگر مصادیق نقض معاهدات بینالمللی و نقض حقوق بشر توسط این کشور میباشد.
در بعد بینالمللی نیز حضور و نفوذ سنتی فرانسه در کشورهای مختلف بویژه در آفریقا بیش از پیش در حال نزول است و اختلافات سیاسی این کشورها با فرانسه بتدریج ظهور پیدا کرده و میکند.
در چنین فضایی شما ملاحظه میکنید که به جای رسیدگی به مسائل و مشکلات داخلی و مقابله با فزونطلبیهای امریکا و هزینههای تحمیلی رژیم صهیونیستی، به فرافکنی مشکلات و خلق موضوعات موازی برای انحراف افکار عمومی فرانسویان میپردازد.
البته موضعگیریهای اخیر مکرون علیه کشورمان، علت دیگری نیز دارد و آن «شناسایی و بازداشت دو مأمور اطلاعاتی فرانسوی» توسط وزارت اطلاعات است.
ما چندی پیش فقط گوشههایی از مأموریت آنها را برملا کردیم. مهمترین و اثرگذارترین موضوع را هنوز رو نکردهایم. به هر حال مکرون آنقدر نپخته هست که براحتی سرش کلاه بگذارند. همچنان که در تحمیل ملاقات با آن زن لوده، سرش کلاه گذاشتند و بی آبرویش کردند.
اما در مورد انگلیس؛ کارنامه حقوق بشر انگلیس نه تنها منفی بلکه جزو بدترینها در اروپا به شمار میرود.
این توصیف به دلایل متعدد تاریخی و کنونی است. یک قلم از آن طرح ۱۰۷ مورد نقض حقوق بشر از سوی دادگاه حقوق بشر اروپا و عدم پاسخگویی مقامات و وزرای ذیربط انگلیسی بوده است.
مواردی همچون محرومیت فقرا از تحصیلات عالی، توسل به شکنجه تحت عنوان جنگ با ترور، توسل به شکنجه افرادی که توسط دولت انگلیس دستگیر و به نیروهای امریکایی تحویل شدهاند، امضای تفاهمنامه انگلستان با کشورهایی که شکنجه و سایر اشکال بدرفتاری در آنها مشکل دائمی به شمار میرود، وضع قوانين جديد شامل لايحـه تروریستی جدید که آزادی بیان، اجتماع، آزادی و محاکمه منصفانه را نابود میکند.
یا، آوارگی بازماندگان نسلکشی روآندا که نه تنها پناهجویان در انگلیس را به خطر انداخته، بلکه سـبب تخلیه پناهگاه بازماندگان نسلکشی روآندا شده است.
در مورد امریکا نیز باید گفت بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان امریکاست. از جنایت بزرگ استفاده از سلاح اتمی علیه مردم ناکازاکی و هیروشیما تا جنایت عظیم خلق داعش و کشتار صدها هزار نفری در عراق، سوریه، لیبی و افغانستان تا جنایاتی که پلیس و نیروهای امنیتی امریکا در داخل ایالات متحده به صورت مستمر مرتکب میشوند.
به نقل از رسانههای خودشان، شاهد مصادیق زیادی از نقض حقوق بشر هستیم. اقدامات تحقیرآمیز نسبت به سیاهپوستان، بی توجهی به فقرا و تنگدستان و دهها مورد دیگر را میتوان اشاره کرد و همه اینها علاوه بر دخالت مستقیم امریکا و اعوانش در مسائل اخیر کشورمان و حمایت از اغتشاشات و اغتشاشگران است.
ما، بارها گفتهایم که برنامهریزان و حامیان فتنه و اغتشاش و آشوب در کشورهای خودشان به آن مبتلا خواهند شد و این تقدیر الهی است.
در بیانیه مشترک وزارت و سازمان اطلاعات سپاه، حضور امریکاییها در مقر تروریستهای تجزیهطلب در کردستان عراق را افشا کردیم.
اخیراً دولتمردان آلمانی نیز در سفر به اقلیم کردستان با این مسلحین تجزیهطلب و تروریست ملاقات کرده و قول و قرارهایی گذاشتهاند؛ این قطعاً بی پاسخ نخواهد ماند. بنابراین خیلی بجا و مورد انتظار و طبیعی است که شاهد نتیجه آن باشند.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: کشورهای اروپایی رژیم صهیونیستی نقض حقوق بشر برخی رهبران اول اروپایی برخی کشورها حقوق بشر رئیس جمهور اروپایی ها نخست وزیر تراز اول هزار نفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۴۹۸۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ارگران مهاجر در کشورهای همسایه ایران چقدر حقوق میگیرند؟
براساس تعریف سازمان بینالمللی کار، حداقل حقوق به کمترین میزان دستمزدی گفته میشود که کارفرما ملزم به پرداخت آن برای کار انجامشده در یک دوره معین است و این دستمزد با توافق جمعی یا قرارداد فردی قابل کاهش دادن نیست. این تعریف به الزامآور بودن حداقل دستمزدها صرفنظر از نحوه تعیین آنها اشاره دارد. هدف از تعیین حداقل دستمزد، محافظت از کارگران در برابر دستمزدهای ناچیز است.
براساس گزارش روزیاتو، براساس تعریف مجمع جهانی اقتصاد، حداقل دستمزد کمترین نرخی است که کارفرما بهطور قانونی به کارکنان خود پرداخت میکند و اکثر کشورها آن را بهعنوان راهی برای توقف استثمار کارگران و کمک به خانوادههای کمدرآمد در نظر گرفتهاند.
حداقل دستمزدها، که در بیش از ۹۰ درصد کشورهای عضو سازمان بینالمللی کار وجود دارد، یکی از عناصر سیاستهای مقابله با فقر و کاهش نابرابری هم میتواند باشد و از سویی میتواند تلاشها در جهت برابری دستمزدهای بین زن و مرد را تسهیل کند.
سازمان بینالمللی کار میگوید اثربخشی حداقلدستمزدها به عوامل بسیاری بستگی دارد؛ از جمله میزان حمایت دولت از همه کارگران از جمله زنان و کارگران مهاجر. اما مخالفان حداقل دستمزد قانونی استدلال میکنند که افزایش هزینههای نیروی کار، کسبوکارها را مجبور به افزایش قیمتها میکند و در نتیجه باعث تورم میشود. طرفداران قانون حداقل دستمزد معتقدند که این قانون با افزایش قدرت مصرفکننده، اقتصاد را تحریک میکند و در نتیجه فقر را کاهش میدهد و به رفع نابرابری کمک میکند.
کارشناسان مالی میگویند درحالیکه حرکت تورم و افزایش حقوق عموماً در یک جهت است و بر یکدیگر تاثیر میگذارند، اما عوامل تاثیرگذار بر این دو متفاوت از هم هستند. تورم با تغییر در قیمت تمامشده سبد کالایی بازار (مانند مسکن، مواد غذایی و سوخت) تعریف میشود. درحالیکه این تغییرات عرضه و تقاضای نیروی کار است که بر دستمزد تاثیر میگذارند و عرضه و تقاضای نیروی کار هم میتواند ناشی از روندهای جمعیتی، نرخ مشارکت نیروی کار، سطح بیکاری، پیشرفتهای تکنولوژیکی و رشد بهرهوری باشد.
اولین قوانین حداقل دستمزد در اواخر دهه ۱۸۰۰ در کشورهای تازهصنعتیشده به اجرا درآمد. حداقل دستمزد، همراه با ساعات کار کمتر و شرایط کاری بهتر از خواستههای اصلی جنبشهای اتحادیههای کارگری بود. اولین قوانین حداقل دستمزد ملی توسط نیوزیلند در سال ۱۸۹۴ و پس از آن انگلستان در سال ۱۹۰۹ تصویب شد. در حال حاضر در سراسر جهان، تخمین زده میشود که ۲۶۶ میلیون کارگر کمتر از حداقل دستمزد حقوق دریافت میکنند.
علاوه بر این، دستمزدها در سطح جهان بهطور متوسط برای زنان کمتر از مردان است. در دنیا و براساس آمار مجمع جهانی اقتصاد بالاترین دستمزدها در لوکزامبورگ، نیوزیلند، بریتانیا و آلمان پرداخت میشود. کوبا با ماهی ۹ دلار بهاضافه غذای رایگان برای کارگران، کمترین حقوق را پرداخت میکند. بنگلادش، قرقیزستان، تانزانیا و گامبیا در ردههای بالاتر از کوبا قرار دارند. در اطراف ایران در پاکستان براساس استان حداقل دستمزد متغیر است و میانگین آن ماهانه ۲۵۰۰۰ روپیه پاکستان، ۱۱۱ دلار، (۰/۴۵ درصد حقوق ماهانه ایران) است.
ایالات متحدهاولین قانون حداقل دستمزد در ایالات متحده در سال ۱۹۱۲ در ایالت ماساچوست برقرار شد، اما اولین تلاشهای فدرال برای ایجاد یک سیستم حداقل دستمزد ملی در سال ۱۹۳۳ و در دولت روزولت در جریان برنامه «نیودیل» شروع شد. در سال ۱۹۳۷ بالاخره چنین قانونی به تصویب رسید.
در ایالات متحده حداقل دستمزدها بهصورت فدرال و ایالتی تعیین میشود. درواقع حداقل دستمزد توسط دولت فدرال اعمال میشود، اما ایالتها، شهرها و مناطق مختلف میتوانند حداقل دستمزدهای متفاوتی را وضع کنند به شرطی که کمتر از حداقل دستمزد فدرال نباشد. ایالتها معمولاً حداقل دستمزدی را تعیین میکنند که منعکسکننده هزینه زندگی در آن منطقه است.
در این کشور برای افزایش میزان حداقل دستمزدها، کنگره باید لایحهای را تصویب کند که رئیسجمهور آن را امضا کند تا حداقل دستمزد افزایش یابد. «بخش دستمزد و ساعت» وزارت کار مسئول اجرای این قوانین است. در ایالات متحده قانون حداقل دستمزد برای کارمندان شرکتهایی اعمال میشود که حجم ناخالص سالانه فروش یا تجارت آنها حداقل ۵۰۰ هزار دلار است.
حداقل دستمزد فدرال در این کشور فعلاً ساعتی ۷/۲۵ دلار است که از اول ژوئیه (تیرماه) به ساعتی ۱۰/۵۰ دلار (۱۵۶۲۴ دلار در ماه بیش از ۶۴ برابر حداقل حقوق ماهانه در ایران) خواهد رسید. حداقل دستمزد کارگران در ایالات متحده برای همه کارکنان تحت پوشش قانون استانداردهای کار منصفانه فدرال (FLSA) اعمال میشود. اما اگر بهصورت ایالتی در نظر بگیریم، هر ایالت برای خود قانون دستمزد منحصربهفردی دارد و این مبلغ حداقل دستمزد در هر ایالت نسبت به ایالت دیگر متفاوت است.
مثلاً در ایالتهایی، چون واشنگتن و کالیفرنیا حداقل دستمزد به ترتیب ۱۶/۲۸ دلار در هر ساعت و ۱۶ دلار در هر ساعت است، اما در ایالتهایی، چون یوتا، پنسیلوانیا، کارولینای شمالی و… حداقل دستمزد ۷/۲۵ دلار در هر ساعت است. در ایالتهای لوئیزیانا، میسیسیپی، آلاباما، تنسی و کارولینای جنوبی قوانین فدرال بر حقوق و دستمزدها حاکم است. اما شهرهای داخل یک ایالت هم ممکن است حداقل دستمزد بالاتری را برای ساکنان مناطق با هزینههای زندگی بالاتر تعیین کنند.
تورم و افزایش حقوقدر ایالات متحده در آوریل سال ۲۰۲۱ برای اولین بار نرخ رشد دستمزدها از نرخ رشد تورم عقب ماند و این روند تا فوریه ۲۰۲۳ که این دو نرخ رشد تقریباً باهم برابر شد، ادامه یافته بود. از این تاریخ دوباره نرخ رشد دستمزدها از نرخ رشد تورم پیشی گرفت تا در فوریه ۲۰۲۴ دستمزدها ۵ درصد رشد کرد درحالیکه نرخ تورم ۳/۲ درصد بود. این درحالی است که نرخ تورم در پایان سال ۲۰۲۳ کاهش داشت و افزایش حقوق برنامهریزیشده در سال ۲۰۲۴ از میانگینهای ۲۰ سال گذشته بالاتر بود.
اداره آمار کار ایالات متحده گزارش میدهد که افزایش دستمزدها در سال ۲۰۲۳ بهصورت واقعی از میزان تورم فراتر رفته و احتمالاً در سال ۲۰۲۴ حتی بیشتر خواهد شد.
بریتانیادر بریتانیا حداقل دستمزد ملی، حداقل حقوق دریافتی براساس ساعت کاری است که تقریباً همه کارگران حق دریافت آن را دارند. اما «حقوق ملی زندگی» بالاتر از حداقل دستمزد ملی است و کارگران اگر بالای ۲۳ سال داشته باشند، این حقوق را دریافت میکنند.
در بریتانیا حداقل دستمزدها براساس «قانون حقوق ملی زندگی» پرداخت میشود. «حقوق ملی» را «بنیاد حقوق ملی» تعیین میکند. در آوریل ۲۰۲۳ حداقل دستمزدها در بریتانیا به ۱۰/۴۲ پوند در ساعت افزایش یافت، یعنی تقریباً ۹/۷ درصد بیشتر از سال قبل. بنیاد حقوق ملی برای سال ۲۰۲۵-۲۰۲۴ حقوق زندگی در بریتانیا را ۱۲ پوند در ساعت (تقریباً ۱۵ دلار در ساعت و ۲۲۳۲۰ دلار در ماه با کار روزی ۸ ساعت در ۶ روز هفته، نزدیک به ۹۲ برابر حقوق ماهانه ایران) و در لندن ۱۳/۱۵ پوند در ساعت تعیین کرده است.
دستمزد ملی حداقل دستمزد قانونی برای کارگران ۲۳ سال و بالاتر است. نرخهای متفاوت حداقل دستمزد برای افراد ۲۲-۲۱ ساله، ۲۰-۱۸ ساله، ۱۷-۱۶ ساله و کارآموزان زیر ۱۹ سال اعمال میشود. اول آوریل هر سال میزان دستمزد ملی تغییر میکند. در آوریل امسال حداقل دستمزد ساعتی کارگران بالای ۲۱ سال ۱۱/۴۴ پوند، ۱۸ تا ۲۰ سال ۸/۶۰ پوند، زیر ۱۸ سال ۶/۴۰ پوند و کارآموزان ۶/۴۰ پوند حقوق ملی دریافت میکنند.
کارگران بریتانیایی برای دریافت دستمزد ملی باید ۲۳ سال تمام سن داشته باشند. اگر کارفرمایی از قانون دستمزد ملی تبعیت نکند و دستمزد کمتری به کارگران پرداخت کند، جریمه میشود.
تورم و افزایش حقوقدر سه ماه منتهی به ژانویه ۲۰۲۴، متوسط درآمد هفتگی برای کل دستمزد در بریتانیا ۵/۶ درصد رشد داشته است، درحالیکه پرداخت بدون پاداش در مقایسه با مدت مشابه در سال ۲۰۲۲، ۶/۱ درصد رشد داشته است. در همان ماه، نرخ تورم برای شاخص قیمت مصرفکننده ۴ درصد بود که نشان میدهد دستمزدها سریعتر از قیمتها افزایش مییابد.
با این حال هنوز هم رشد دستمزدها در این کشور کافی بهنظر نمیرسد. یکی از پیامدهای اصلی ترکیب تورم بالا و رشد دستمزد کمتر، افزایش اعتصابات بوده است. در دسامبر ۲۰۲۲، تقریباً چندین روز کاری به دلیل اعتصابات از دست رفت. بسیاری از کارگرانی که در اعتصابها شرکت کردند از بخش دولتی بریتانیا بودند که رشد دستمزد بسیار ضعیفتری نسبت به بخش خصوصی در سراسر سال ۲۰۲۲ داشتند.
در مارس ۲۰۲۳ تعداد کارگران شرکتکننده در اعتصابات به ۳۰۳۰۰۰ کارگر رسید. در سال ۲۰۲۳، متوسط حقوق کارگران تماموقت در بریتانیا ۳۴۹۶۳ پوند انگلیس در سال بود که نسبت به ۳۳۰۶۱ پوند سال قبل افزایش داشت. این رقم در لندن به ۴۴۳۷۰ پوند در سال میرسد.
چینحداقل دستمزد قانونی در چین مطابق با «مقررات حداقل دستمزد» تعیین میشود و به کمترین دستمزد کارگری اطلاق میشود که باید توسط کارفرمایان به کارمندان پرداخت شود، با این شرط که کارمند کار عادی را در ساعات کاری وعدهدادهشده در قراردادهای کار مقرر انجام داده باشد.
بهطور کلی، استانداردهای حداقل دستمزد بهدو شکل پرداخت میشوند: استاندارد حداقل دستمزد ماهانه؛ و استاندارد حداقل دستمزد ساعتی. استاندارد حداقل دستمزد ماهانه برای کارمندان تماموقت و استاندارد حداقل دستمزد ساعتی، برای کارمندان پارهوقت و موقت اعمال میشود. دولتهای محلی در چین عموماً موظفند حداقل دستمزدهای خود را هر چند سال یکبار به روز کنند.
اکثر استانها سطوح مختلف حداقل دستمزد را برای مناطق مختلف براساس سطح توسعه و هزینه زندگی آن منطقه تعیین میکنند؛ مرکز استان و شهرهای توسعهیافته حداقل دستمزد بالاتری داشته، اما شهرهای کوچکتر و مناطق روستایی دستمزد کمتری پرداخت میکنند. از ۱۹ فوریه ۲۰۲۴، شانگهای با ۳۷۰ دلار در ماه (۱/۵ برابر حقوق ماهانه در ایران)، بالاترین حداقل دستمزد ماهانه در بین ۳۱ استان و پکن با ۳/۷ دلار در ساعت، بالاترین حداقل دستمزد ساعتی را در چین دارند. کمترین دستمزدها در منطقه سینکیانگ چین پرداخت میشود.
تورم و افزایش حقوقهنگام تصمیمگیری برای افزایش حداقل دستمزد، دولتهای محلی چین اغلب وضعیت اقتصاد، تورم و سطح متوسط حقوق در منطقه را در نظر میگیرند. حتی این تغییر دستمزدها در داخل استانها و براساس مناطق مختلف متفاوت است، مثلاً در سال ۲۰۲۴، حداقل دستمزد در استان جیانگ سو چین از ۲۰۱۰ تا ۲۴۹۰ یوان در ماه، بسته به شرایط هر منطقه استان، متفاوت بود.
عربستان سعودیدستمزد در عربستان از طریق قراردادهای فردی بین کارگر و کارفرما تعیین میشود. اما این وظیفه دولت است که نرخ حداقل دستمزد را تعیین کند و قانون، ایجاد سیستم حداقل دستمزد توسط دولت را پیشبینی کرده است. هیئت وزیران به پیشنهاد وزیر در صورت لزوم حداقل دستمزد را تعیین میکند. در صورتی که قرارداد کار یا مقررات سازمان کار برای کارفرما دستمزد را پیشبینی نکرده باشد، دستمزد برآوردشده برای همان نوع کار در شرکت، پرداخت میشود. در غیراینصورت، دستمزد مطابق با هنجارهای حرفه در محل برآورد میشود. در غیاب چنین هنجارهایی، کمیسیون حل و فصل اختلافات کار دستمزد را مطابق احکام قضایی برآورد میکند.
در عربستان سعودی حداقل دستمزد افراد شاغل در بخش خصوصی ۴۰۰۰ ریال سعودی برابر با ۳۵/۱۰۶۶ دلار (۴/۳ برابر حقوق ماهانه ایران) آمریکاست که توسط صندوق توسعه منابع انسانی پرداخت میشود. حداقل دستمزد کارگران بخش دولتی ۳۰۰۰ ریال سعودی برابر ۷۹۹/۷۶ دلار آمریکاست. متوسط درآمد برای مهاجران در عربستان سعودی بسته به شغل و سطح تجربه مهاجران متفاوت است.
طبق گزارش آژانس پولی عربستان سعودی، متوسط حقوق ماهانه برای مهاجران حدود ۱۱۰۰۰ ریال عربستان (۳۰۰۰ دلار آمریکا) در ماه است. با این حال، مهاجرانی که در صنعت نفت و گاز کار میکنند معمولاً درآمد بیشتری نسبت به سایر بخشها دارند. بهعنوان مثال، مهاجران با تجربه در بخش نفتوگاز میتوانند ماهانه تا ۲۰ هزار ریال عربستان معادل ۵۴۰۰ دلار آمریکا (۲۲ برابر حقوق ماهانه ایران) درآمد کسب کنند.
علاوه بر این، مهاجران در عربستان سعودی که مدارک تحصیلی بالاتری مانند کارشناسی ارشد یا دکترا دارند، درآمد بیشتری نسبت به افراد دارای مدارک پایینتر دارند. بهعنوان مثال، یک مهاجر با مدرک کارشناسی ارشد ماهانه تا ۱۸ هزار ریال عربستان معادل ۴۸۰۰ دلار در ماه و افراد با مدرک دکترا نیز تا ۲۰ هزار ریال عربستان معادل ۵۴۰۰ دلار در ماه درآمد کسب میکنند.
عوامل دیگری که ممکن است بر میانگین درآمد مهاجران در عربستان سعودی تاثیر بگذارد عبارتند از: اندازه شرکت، نوع صنعت، سطح تجربه مهاجران و شهری که در آن مستقر هستند. مهاجرانی که در صنعت نفت و گاز و در ریاض کار میکنند، بیشتر از شهرهای دیگر درآمد دارند. هرچند در عربستان سعودی حداقل دستمزد افراد شاغل در بخش خصوصی ۴۰۰۰ ریال سعودی است، اما قانون کار عربستان سعودی شرکتها را ملزم میکند حداقل دستمزد ۳۰۰۰ ریال سعودی را در ماه به کارکنان خود بپردازند.
این مبلغ برای همه کارکنان صرف نظر از موقعیت یا سطح تجربه آنها اعمال میشود. این حداقل دستمزد در سال ۲۰۱۵ برقرار شد و برای همه کارکنان بخش خصوصی اعمال میشود. توجه به این نکته ضروری است که حداقل دستمزد برای کارگران خانگی، شاغلان در بخش کشاورزی و یا شاغلان در بخش غیررسمی اعمال نمیشود.
دولت عربستان علاوه بر حداقل دستمزد، ماهانه کمکهزینههایی مانند غذا، پوشاک و تحصیل هم درنظر میگیرد. قانون کار عربستان سعودی کارفرمایان را ملزم میکند که حداقل یک روز استراحت در هفته و ۳۰ روز مرخصی با حقوق سالانه برای کارمندان فراهم کنند. همچنین در صورت بیماری یا آسیبدیدگی، حداقل ۱۱ روز مرخصی با حقوق را برای کارکنان در نظر بگیرند.
تورم و افزایش حقوقحداقل دستمزد در عربستان سعودی هر سال ۵ درصد افزایش مییابد. این درحالی است که انتظار میرود در سال ۲۰۲۴ تورم در این کشور بهطور متوسط ۲/۱ درصد افزایش یابد. صندوق بینالمللی پول میگوید عربستان موفق شده میانگین شاخص قیمت مصرفکننده خود را حفظ کند و رشد اقتصادی بالای ۳ درصد را تجربه کند.
امارات متحده عربیدر امارات، دومین اقتصاد بزرگ جهان عرب، طبق قانون کار حداقل دستمزد وجود ندارد. اما الزامات خاصی در مورد حداقل دستمزد در این کشور وجود دارد. کارفرما باید نیازهای اساسی کارکنان را پوشش دهد. این نیازها شامل غذا، محل اقامت و حملونقل است. علاوه براین، حقوقها باید به اندازهای باشد که کارمندان و خانوادهها، امکان زندگی در امنیت و عزت را داشته باشند.
طبق ماده ۲۷ قانون کار در امارات، هیئت وزیران میتواند در مورد حداقل دستمزد کارمندان از هر ردهای مصوبه صادر کند. یعنی این احتمال وجود دارد که در آینده امارات قانون حداقل دستمزد داشته باشد. در امارات اگرچه حداقل حقوق وجود ندارد، اما حقوق متوسطی وجود دارد که بستگی به شغلی دارد که فرد قرار است انجام دهد و دستکم کسورات و حقوق پایه در آن مشخص است.
بهعنوان مثال، کارگر خانگی تا ۱۵۰۰ درهم تقریباً معادل ۴۰۹ دلار درآمد دارد. به همین منوال افرادی که مدرک دانشگاهی دارند ماهانه باید حداقل ۱۲۰۰۰ درهم معادل ۳۲۶۸ دلار (۱۳/۴ برابر حقوق ماهانه ایران) درآمد داشته باشند. کارگران ماهر باید حداقل ۵۰۰۰ درهم معادل ۱۳۶۲ دلار در ماه درآمد و تکنسینهای واجد شرایط باید ماهانه حداقل ۷۰۰۰ درهم معادل ۱۹۰۶ دلار درآمد کسب کنند. همه کارفرمایان اماراتی باید از سیستم حفاظت از دستمزد WPS برای پرداخت حقوق کارکنان خود استفاده کنند. در غیر این صورت احتمال دارد جریمه شوند. سیستم حفاظت از دستمزد، یک سیستم الکترونیکی است که هدف آن حمایت از کارگران و تضمین دستمزد یا حقوق است.
تورم و افزایش حقوقاخیراً تصویب شده که در سال ۲۰۲۴ دستمزدها در امارات بین ۴ تا ۷ درصد افزایش یابد. این درحالی است که طبق پیشبینی میزان تورم در امارات به ۲/۱ درصد میرسد. این کشور اصلاحات اقتصادی، حقوقی و اجتماعی زیادی برای تقویت فضای کسبوکار خود، افزایش سرمایهگذاری مستقیم خارجی، جذب کارگران ماهر و ایجاد انگیزه برای شرکتها برای راهاندازی یا گسترش فعالیتهای خود در دستور کار دارد.
قطردر سال ۲۰۱۷ قطر یک سیستم حداقل دستمزد را با حقوق پایه هزار ریالِ قطر تقریباً برابر با ۲۷۵ دلارِ آمریکا برای همه بخشها اجرا کرد که شامل کارگران خانگی نیز میشود. کارفرمایان همچنین ملزم به پرداخت ماهانه ۵۰۰ ریالِ قطر معادل ۱۳۷ دلارِ اضافی برای اسکان و ماهانه ۳۰۰ ریالِ قطر برای غذا هستند، مگر اینکه پیشتر خود این امکانات را برای کارگران فراهم کرده باشند.
این قانون حداقل حقوق که پیشگام رویکردی بدون تبعیض است، اولین قانون از نوع خود در منطقه است. چنین تعیین حداقل دستمزدی پس از مذاکرات بسیار کامل با یک کمیته تخصصی ملی متشکل از مقامات مربوطه در قطر صورت گرفت. کمیته حداقل دستمزد متعاقباً برای ارزیابی دورهای تاثیر و اجرای حداقل حقوق برای کارگران و کارمندان خانگی ایجاد شد.
قطر به دلیل استاندارد بالای زندگی کشوری با رفاه بالا شناخته شده است و این کشور را به مقصدی محبوب برای مهاجرانی که بهدنبال کار هستند تبدیل کرده است. هرچند قطر مزایای مختلفی را برای مهاجران ارائه میدهد، از جمله درآمد معاف از مالیات، حقوق بالاتر و محل کار چندفرهنگی؛ و حتی دولت قطر روادید خروج برخی از کارگران را حذف کرد.
طبق این روادید کارگران نمیتوانستند بدون اجازه کارفرما کشور را ترک کنند. با این حال، این حذف روادید شامل کارگران خانگی و حداکثر ۵ درصد از کارکنان یک شرکت میشود. اما حتی با وجود قانون جدید، برخی از کارگران همچنان با نقض حقوق کار در قطر مواجه هستند. در سال ۲۰۱۳، متوسط خانوار هشت یا ۹ نفری قطری، ماهانه ۷۲۷۰۰ ریالِ قطر معادل ۱۹۹۷۰ دلار درآمد داشت.
این رقم تقریباً سه برابر درآمد متوسط خانوارهای مهاجر (غربی) چهار یا پنج نفری بود که ماهانه ۲۴۴۰۰ ریال قطر معادل ۶۷۰۲ دلار درآمد داشتند. برای مهاجران کمدرآمد، وضع بدتر است، زیرا آمار کمی از درآمد کارگران در بخشهای با مهارت کم وجود دارد. طبق گزارش سایت بررسی حقوق و دستمزد salaryexplorer، میانگین حقوق ماهانه در قطر در سال ۲۰۲۲ برابر با ۱۵۷۰۰ ریالِ قطر معادل ۴۳۱۳ دلار آمریکا (نزدیک به ۱۸ برابر حقوق ماهانه در ایران) بود.
تورم و افزایش حقوقمیانگین افزایش حقوق در یک سال (۱۲ ماه) در قطر ۷ درصد است. این درحالی است که نرخ تورم سالانه قطر در مارس ۲۰۲۴ به ۰/۹۸ درصد کاهش یافت که کمترین نرخ تورم ۲/۷ درصدی مارس ۲۰۲۱ است.
ترکیهدستمزدها در ترکیه براساس قانون حداقل دستمزد ملی تعیین میشود و کمیسیون تعیین حداقل دستمزدها عهدهدار تعیینتکلیف حقوق کارگران و کارمندان است. حداقل دستمزد ماهانه ترکیه در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۷۰۰۲ لیر ترکیه معادل ۵۲۳ دلار (بیش از ۲ برابر حقوق ماهانه در ایران) است. مقدار ناخالص دستمزدها در ترکیه ۲۰۰۰۳ لیر ترکیه برابر با ۶۱۵ دلار آمریکاست.
این دستمزد نسبت به سال گذشته ۴۹ درصد افزایش یافته است. علاوه بر این در ترکیه به مدیران و خلبانان سطح بالا نمیتوان کمتر از ۶/۵ برابر حداقل دستمزد پرداخت کرد. به مهندسان و معماران نمیتوان کمتر از ۴ برابر حداقل دستمزد پرداخت کرد. به کارمندان بخش تخصصی و معلمان نمیتوان کمتر از ۳ برابر حداقل دستمزد پرداخت کرد.
تورم و افزایش حقوقنرخ تورم سالانه ترکیه در ماه نوامبر به ۶۱/۹۸ درصد رسید که بالاترین سطح آن در سال جاری است، درحالی که دستمزدها ۴۹ درصد افزایش یافته است.